یک مرده عینکش را مىچرخانه بعدمیزنه بچشمش بعدسرش گیج میره
یک مرده میخاد خدکشی کنه خدکشی می کنه بعد نیم ساعت میمیره ازتمام دنیا دانش مندا جمع میشن که برایچی نیم ساعت مرد اخر از فرانسه خبرمیرسه توی این نیم ساعت تیره دمباله مغزش میگرده
چايي داغ دايي چاغه
دوغ گاز دار گاز دوغ دار
يكي اينكش را مي چرخاند بعد مي زارهره روي چشمش بعد سرش گيج ميره ميفت زمين ميمي ره
ان چيست كه گرد است انسان در ان جاست
ان چيست كه هميشه دستش به كمرش است
ان چیست که وقتی به دنیا میاد چهر تا پا داره جوان میشه دو تا پاداره پیر میشه سه تا پا داره
ان چیست که بالا میره سفید پایین میاد زرد میشه
ان چيست كه سه چشم دارد و يك پا
معلم دو حيوان دو زيست نام ببر ? غورباغه و برادرش
يك بچه به پدرش ميگه چرا بعضيا مي گن كتاب متاب اشغال پاشغال پدر اونا ادماي بيسواد ميسود است
سه تا مرده تيمار ستاني ميرن توي تيما ستان صاحب تيمار ستان مياد يك موز را نشان ميده ميگه هركي بتوانه بگه اين چيه ازاد است اولي ميگه خياره دومي ميگه هويجه سومي ميگه موزه ساحب تيمارستان افرين تو ازادي بعد كه ميره بيرون ميگه دوروغ گفتم خياره بعد درميره
يك مره داره از كنار ديوار راه ميره يك كاغذ ميفته روسرش مي ميره مردم جمع ميشن كاغذ را وا مي كنن ميبينن توش نوشته دو تا اجر
يك مرده مي خاد خد كشي كنه يكي مياد ميگه داري چه كار ميكني ميگه ميخام خد كشي كنم ميه حالا براي چي تناب را دوره كمرت بستي ميگه اول تناب را دوره گردنم بستم ديدم دارم خفه ميشم تناب را دوره كمرم بستم
گارسن مياد مي گه غذا كياش نايتا فغرذ باتي داريم با ليمو مشتري كياش نايتا فغرذ باتي باچي
يك بچه داره با فيل تو خيابون را مي ره پليس جولوشو مي گيره مي گه زود باش اين فيلو ببر باغ وهش فردا دوباره بافيل تو رامي رن پليس جلوشو مي گيره مي گه مگه نگفتم فيل را ببر باغ وهش بچه بردمش امشبم مي خايم بريم سينما
سوسن به رضا ميگه چرا تو سفري هفت سين گربه گذاشتي رضا چون ماهي مون را گربه خورده
سوسن از رضا مي پرسه انچي كه نارنجي و چهار تا چرخ داره رضا معلوم ديگه يك ماشين نارنجي سوسن نه يك دونه هويج رضا پس چهار چرخش چيشد سوسن اون چهار چرخ نكته ا نحرافيش بود
يك مرده مي خوره به نرده بر مي گرده
يك مرده ميره كيك فروشي ميگه كيكاي دويست تومني تون چنده
يك سوسكه ميره جولو اينه ميترسه
يك موشه ميره داروخا نه ميگه مرگ من داريد